سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینِ برادران، کسی است که هرگاه او را از دست بدهی، پس از او زندگی را دوست نداشته باشی . [امام علی علیه السلام]

اشابر افشاگر

بررسی جامعه انسانی و تأثیر اطلاعات بر آن

دکتر محسن خلیلی -- مجتبی کفاشان - دگرگونی های اطلاعاتی- اجتماعی بی نهایت سریع، مهمترین واقعیت زندگی امروزین را تشکیل می دهد. دنیای امروز مکانی کاملاً متفاوت با دنیای بیست و پنج سال پیش است و دنیای نیم قرن بعدی نیز به طور قطع بسیار متفاوت از دنیای کنونی خواهد بود. با این حال همین دنیای بسیار متفاوت محل زیست جامعه انسانی است. مفهوم این سخن آن است که مهمترین چیزهایی که انسان امروز باید به فراگرفتن آن بپردازد، دقیقاً چیزهایی است که به او یاری می دهد، دگرگونی های آینده را پیش بینی کند و خود را برای رویارویی با آنها آماده سازد. این نیاز جامعه انسانی از دو طریق برآورده می شود: نخست با ارائه چارچوبی برای درک و تشخیص نیروهای سبب ساز شالوده دگرگونی های اجتماعی سپس درک چگونگی ظهور، توسعه یا نابودی جوامع و دولت ها که در طی قرون متمادی ساخته شده است. در این مقاله سعی بر آن شده است تا با نگرشی تطبیقی – تاریخی، چشم اندازی در حوزه جوامع انسانی و نقش اطلاعات به عنوان عاملی در تحولات اجتماعی ارائه گردد.
کلید واژه: جامعه انسانی – اطلاعات – دگرگونی اجتماعی – اقتصاد - دولت

بافت اجتماعی و پویه شناسی تحول فناوری اطلاعات
دانیل بل نخستین کسی بود که به طور جدی به شکل گیری نوع جدیدی از جامعه اشاره کرد. هر چند قبل از او عده دیگری از این اصطلاح استفاده کرده بودند، لیکن وی انگاره پسا صنعت گرایی را رواج داد. کارگران کارخانه ای عصر صنعت گراِیی فراموش می شوند و نخبگان جدید حرفه ای و فنی بخش خدمات، برتر و ممتاز می گردند. این مرحله جدید جامعه صنعتی، که از دهه 1960 پیش بینی می شد، بیش از هر چیز بر اساس دانش نظری استوار بود. با استفاده از تکنولوژی های ارتباطی و اطلاعاتی جدید، که در واقع همان کاری را که ماشین ها در عصر انقلاب صنعتی به جای قدرت بازو انجام می دادند، برای قدرت فکری و ذهنی انجام می دهند، صنعت گرایی متحول شد. دانیل بل بعدها این وضعیت جدید را جامعه اطلاعاتی نامید (لاین،1381).
جامعه مبتنی بر اطلاعات را می توان به عنوان جامعه ای که بخش غالب اجتماع در کارهای فکری به جای کارهای فیزیکی درگیرند، تعریف نمود. در چنین جامعه ای بیشترین توجه به فعالیتهای اطلاعاتی از قبیل : فراهم آوری، پردازش، تولید، ثبت، انتقال، اشاعه و مدیریت اطلاعات مبذول می گردد وبیشترین هزینه ها صرف فرایندهای اطلاعاتی می شود (cawkell,1987).
همزمان با پیدایش شکل نوین اجتماع، تحولات فناوری اطلاعات در دهه 1970 و اکثراً در آمریکا اتفاق افتاد و پیامدهایی نیز به همراه داشت. بحرانهای اقتصادی دهه 1970 و بحران نفت که اکثراً آمریکا با آن دست و پنجه نرم می نمود، موجب شد تا انگیزه ای وافرتر نسبت به استفاده و تکمیل فناوری صورت پذیرد. خصیصه قابل دسترسی بودن فناوری های جدید شالوده ای بنیادین برای روند تجدید ساختار اجتماعی – اقتصادی در دهه 80 بود و بعدها جوامع شبکه ای را بوجود آورد (کاستلز، 1380).
یکی از ویژگی های بارز تأثیر فناوری اطلاعات در بافت اجتماعی شبکه سازی است. انعطاف پذیری گسترده اطلاعاتی ناشی از فناوری ها امکان ایجاد کانالهای جدید ارتباطی در سطحی جهان شمول را به وجود آورده است. در این شکل نوین اجتماعی نه تنها رویکردهای ارتباطی میان فردی بلکه سازمان ها و نهادها نیز قابل اصلاح یا تغییر می باشند. نمونه ای بارز از این تغییر سازمانی را می توان در ایجاد کتابخانه های مجازی، چک های الکترونیکی، ایجاد و توسعه کارتهای اعتباری و شهرهای الکترونیکی و ... مشاهده نمود. این در حالی است که در گذشته تغییر در ساختار روابط فردی یا سازمانی نیازمند گونه ای از مخاطره و ریسک پذیری و یا حتی خطر انهدام سازمانها نیز بود اما امروزه نه تنها می توان همراه با تغییرات فناوری، تغییرات اجتماعی را رغم زد بلکه می توان بدون امکان انهدام موجودیت سازمانی یا اجتماعی، موجودیتی جدید را خلق کرد.
از آنجایی که فناوری جدید اطلاعاتی در تعاملی تنگاتنگ با جامعه انسانی است، توجه به تحولات و نتایج ناشی از آن نیز از اهمیت فراوانی برخوردار می باشد که به اجمال مورد بررسی قرار می گیرد.

قشربندی جامعه انسانی متکی بر اطلاعات
در نگاهی تاریخی می توان به آسانی نابرابریهای موجود در جوامع انسانی را دریافت. حتی در ساده ترین فرهنگها، که اختلاف در ثروت و دارایی عملاً موجود نیست، نابرابری میان افراد، مرد و زن، پیر و جوان وجود دارد. جامعه شناسان برای توصیف نابرابری ها از وجود ‹‹قشربندی های اجتماعی›› سخن می گویند. جوامع را می توان متشکل از قشرهایی به صورت سلسله مراتبی در نظر گرفت که قشرهای ممتاز در بالا و قشرهای پایین تر، در زیر قرار گرفته اند. از لحاظ تاریخی جوامع را می توان به چهار نظام اساسی قشربندی نمود: بردگی، کاستی، رسته ای و طبقه ای. گاهی نیز این نظامها همراه یکدیگر یافت می شوند. (گیدنز، 1373).
انقلاب فناورری اطلاعات، ابزاری موثر در اجرای فرآیند بنیادین تجدید ساختار نظام های اجتماعی از دهه 1980 به بعد بوده است. پس از این دهه به نظر می رسد قشربندی جامعه انسانی به صورت گسترده و هدفمندی در دو جهت بنیادین در حال تغییر شکل می باشد که عبارت است از: جوامع ثروتمند اطلاعاتی و جوامع فقیر اطلاعاتی. اغلب در بررسی قشربندی های تاریخی جامعه انسانی با حذف جایگاه اطلاعات در آن، به وضوح جایگاه فرد در جوامع مشخص بوده و میزان قدرت و اختیار او نیز تعیین گردیده است. اما در چارچوب قشربندی متکی بر اطلاعات، جامعه انسانی و نقش فرد در جوامع به گونه ای کاملاً متفاوت از گذشته تغییر شکل یافته است.

جایگاه فرد در جامعه متکی بر اطلاعات
فناوری های نوین اطلاعاتی، اقصی نقاط عالم را در شبکه های جهانی به یکدیگر پیوند می دهند. ارتباطات رایانه ای، مجموعه گسترده ای از جوامع مجازی را به وجود آورده است. با این همه، ویژگی بارز اجتماعی و سیاسی دهه 1990، سامان دادن کنش و سیاست اجتماعی پیرامون هویتهای اصلی است که دارای پیشینه های تاریخی هستند. به نظر می رسد نخستین گامهای تاریخی جوامع اطلاعاتی، اهمیت ‹‹هویت›› را به عنوان اصل سازمان دهنده به وجه بارز این جوامع بدل ساخته است. منظور از هویت، فرآیندی است که یک کنشگر اجتماعی به وسیله آن خود را شناخته و بدون اشاره به سایر ساختارهای اجتماعی، جایگاه خود را در جامعه یا جهان معنا می بخشد (کاستلز، 1380).
شاید بتوان از دیدگاهی امروزی فرد را در دسته هایی از قبیل علمی و غیر علمی، قرار داد. در این تقسیم بندی که به طور جامعی متکی بر اطلاعات است، نیروی عضلانی اساساً مطرح نیست. به این معنی که اگر فردی با مهارت اندک استعفا دهد به سرعت می توان جانشینی برایش یافت در حالی که با بالاتر رفتن سطح مهارتهای تخصصی، یافتن شخصی مناسب که مهارتهای موردنظر را داشته باشد، دشوارتر و گران تر است. در نگرشی تاریخی بر این موضوع می توان نتیجه گرفت که خط مشی های قدیمی به جای گردش دانایی و اطلاعات، بر گردش نیروی انسانی و سرمایه متمرکز بوده است، حال آنکه در جهان معاصر و فراصنعتی ‹‹گردش دانایی و دانایی محوری›› جایگاه فرد را در اجتماع معنی می بخشد. در چنین دسته بندی طیف کار فکری از اهمیت روز افزونی برخوردار می باشد.
انسان از لحاظ خصایص اورگانیک در همه اعصار و اجتماعات تاریخی یکسان بوده است، ولی از لحاظ خصایص اجتماعی، صور متفاوتی به خود گرفته است. اورگانیسم انسانی هر چه باشد، در دست توانایی های جامعه می گردد و مطابق الزامات اجتماعی تغییر می یابد. جامعه به قدری نیرومند است که می تواند از امکانات یک اورگانیسم ضعیف حداکثر بهره برداری را کسب و شخصیت توانایی بسازد. (آگ برن، 1380).

تأثیر اطلاعات بر روندهای اقتصادی جامعه انسانی
مورخان اقتصادی نشان داده اند که اطلاعات و فناوری از طریق افزایش بهره وری نقشی بنیادین در رشد اقتصاد و بویژه در عصر صنعتی ایفا نموده است. اما مطالعه تاریخ اقتصادی جامعه انسانی نشان می دهد که در طی قرون عوامل مختلف دیگری در روندهای اقتصادی تأثیرگذار بوده است. برای نمونه افکار اقتصادی افلاطون بر پایه ‹‹اخلاق›› بنا نهاده شده بود. او که پستی های زمان خود را در جمع آوری ثروت به چشم دیده بود عقیده داشت که ‹‹پول و فضیلت به مانند دو کفه ترازو هستند که محال است یک کفه آن بالا رود بدون آنکه طرف دیگر نزول نکند.››
می توان گفت تا قرن دهم میلادی اقتصاد از دریچه اخلاق مورد بررسی قرار می گرفت. کوشش کلیسا، بی توجه کردن مردم به مادیات و دلخوش ساختن آنها به صبر و قناعت بود. اما از قرن 12 م، کم کم جنبش های محلی موجب بوجود آمدن چند کارگاه صنعتی گردید و از قرن 13 م بخاطر تسلط اروپا به دریای مدیترانه و توسعه روابط تجاری سودمند با خاورمیانه یک دوره پیشرفتهای اقتصادی بوجود آمد و پول به عنوان وسیله پرداخت رواج یافت.
از لحاظ عقاید اقتصادی، قرون وسطی یک دوره هزار ساله فقر افکار و تاریکی اندیشه بود. سیستم مبادله به صورت مبادله مستقیم کالا با کالا بود و علاقه مندی به مال از طرف روحانیون تقبیح شده و اقتصاد و فعالیت های اقتصادی تحت الشعاع اخلاق، سنت ها و مذهب قرار گرفته بود. اختراع ماشین چاپ، کشف آمریکا و دسترسی به هندوستان از طریق آفریقا، امکان توسعه فعالیت های اقتصادی و علاقمندی به مال و ثروت را فراهم تر ساخت و بالاخره رنسانس و اصلاحات فرهنگی – مذهبی، نحوه تفکر جامعه اروپایی را دگرگون کرد. فعالیت و تفکر اقتصادی بدون توجه به عوامل مذهبی و اخلاقی مورد بررسی واقع شد و با کشف بازارهای جدید، دسترسی به ثروتهای سرشار برای اروپا ممکن گردید. سیل طلا و نقره به اروپا، نحوه تفکر جامعه را تغییر داد و ماهیت تفکر اقتصادی که تا قرن 15 م تحت الشعاع اخلاق و مذهب بود، از آن به بعد تغییر و مکاتب جدید اقتصادی ظهور کرد. اما تا ظهور انقلاب صنعتی هنوز رویکردهای اقتصادی بر پایه ای مستقیم استوار بود (قدیری اصل، 1348).
بی سر و صداترین علت انقلاب صنعتی را باید در تراکم تدریجی اطلاعات طی عصر کشاورزی جستجو کرد. در واقع، به رغم کاستی گرفتن آهنگ نوآوری های فنی، اختراع ها و اکتشاف ها متوقف نشده بود. شواهد گویای پیشرفت های فنی، همه جا در کشاورزی، فلزکاری، استخراج کان ها، حمل و نقل، ساختمان و دیگر زمِینه ها به چشم می خورد. در نتیجه همین پیشرفت ها، ذخیره اطلا عات و تجربیات فنی در قرن هیجدهم بسی پربارتر از قرن سیزدهم و در قرن سیزدهم بسیار متراکم تر از قرن هشتم بود. این ذخیره عظیم اطلاعات و تجربیات، نیروی نهفته ای بود که می توانست به مجرد تغییر وضع و مساعدتر شدن شرایط اجتماعی سیلی از نوآوری های فنی به راه بیندازد(نولان، 1380).
انقلاب اول صنعتی حرکت از جامعه کشاورزی به سوی کار در کارخانه ها بود و دومین انقلاب صنعتی تغِِییر مشاغل اجتماعی از کار در کارخانه ها به سوی ارائه خدمات بود. سر آغاز حرکت به سوی ارئه خدمات از ایالات متحده و بسِیاری از کشورهای ثروتمند بود و همزمان با بیکاری بخش عظیمی از منابع انسانی در کارخانه ها صورت گرفت. مشاغل بخش خدمات به سرعت جای مشاغل کارخانه ای را گرفت. در سال 1960، در حدود 35 درصد از کارگران در بخش تولید کالا و 65 درصد در بخش ارائه خدمات مشغول به کار شدند. در سال 2004 تنها 1/6 مشاغل اِیالات متحده در صنایع تولید کالا مشغول بودند و اِین در حالی است که 5/6 جمعیت شاغل، در بخش ارائه خدمات فعالیت می کردند. این رویه جهان شمول و مداوم است. در فاصله سالهای 1967 تا 2003 و متعاقب توسعه و تشریک مساعی اقتصادی در جهان مشاغل بخش خدمات 19 درصد در آمرِیکا، 21 درصد در ژاپن و تقریبا 25 درصد در فرانسه، ایتالیا و انگلستان رشد یافته است.
برای نمونه در آسیا، هندوستان در مدت زمان کوتاهی در مرکز توجه جهانی در حوزه فناوری های اطلاعاتی قرار گرفت و رشد صنعتی و فناورانه آن از 73/1 بیلیون دلار در سالهای 1994 تا 1995 به 5/13 بیلیون در سالهای 2001 تا 2002 افزایش ِیافت. به این ترتیب رشد اقتصادی هند از 59/0 به 87/2 درصد در سالهای 2001 تا 2002 افزایش یافته است. درآمد حاصل از سخت افزار، دستگاههای جانبی و شبکه های اطلاعاتی 893/2 میلیون دلار و منافع حاصل از نرم افزارهای اطلاعاتی و و خدمات اطلاعاتی قابل صدور به 678/7 میلیون دلار در سالهای 2001 تا 2002 رسید. فناوری های اطلاعاتی بخش خدماتی را قادر به رشد از 554 میلیون دلار در سالهای 1999-2000 به 897 میلیون دلار در سالهای 2000-2001 نمود(NASSCOM,2002).
اکنون ما در آستانه انقلاب سوم صنعتی یا همان عصر اطلاعات هستیم. جریان سریع و آسان اطلاعات در سطح جهان به میزان زیادی سطح خدمات تجاری – اقتصادی را گسترش و بیش از پیش نموده است. این انقلاب اخیر چالشهای زیادی را در پی دارد و همانند دو انقلاب قبلی ، انقلاب صنعتی سوم پیامدهای فراوانی در آمریکا و سایر کشورهای پیشرفته در سطح کار، زندگی و تربیت فرزندانشان داشته است(blinder,2006).
در عصر جامعه های شبکه ای تمامی نظام های اقتصادی بر یک ‹‹بنیان دانایی›› استوارند. همه موسسات تجاری به این منبع بر ساخته اجتماع که از پیش وجود داشته است، وابسته اند. اقتصاددانان و مدیران بازرگانی وقتی ‹‹نهاده های›› موردنیاز تولید را محاسبه می کنند، معمولاً ‹‹بنیان دانایی›› را در کنار سرمایه و نیروی کار و زمین نادیده نمی انگارند. آنچه پیدایش یک اقتصاد فوق نمادین را تبیین می کند، ترویج و تبلیغ رایانه و یا تدابیر صرفاً مالی نیست، بلکه خیزش عظیم امروزی در بنیان دانایی جامعه است. دانایی نوین به همه چیز سرعت می بخشد و ما را به سمت اقتصاددانی و زمان واقعی پیش می راند و جانشینی است برای زمان. دانایی چون نیاز به مواد خام و نیروی کار، زمان، مکان، سرمایه و سایر نهادها را کاهش می دهد، جانشین نهایی یعنی منبع اصلی یک اقتصادی پیشرفته خواهد بود. با تحقق این تحول، ارزش دانایی نیز به شدت افزایش می یابد. (تافلر، الوین؛ تافلر، هایدی، 1376).
به هر حال مهمترین چیزی که می توانیم در ارتباط با عصر جدید اطلاعات بگوئیم این است که این دوران عصرگذار و در حقیقت در حال تغییر است. گذار خود ویژگی هایی دارد که آن را از عصر ثبات متمایز می کند. مهمترین ویژگی گذار معاصر شتاب تاریخ است و این شتاب در همه حوزه ها مطرح هست. برای روشن شدن شتاب تاریخ به تمثیلی اشاره می شود که آن را روشن می کند:
یکی از متفکران برجسته ‹‹کولدین›› معتقد است اگر ما کل تاریخ بشر را تقسیم به 800 نسل 65 ساله بکنیم این گذشته تاریخی را شکل می دهد و 650 نسل از 800 نسل غارنشین بوده اند و این 650 نسل در طول تاریخ شاهد هیچگونه تغییری در زندگی خود نبوده اند. در حقیقت از حدود 70 نسل پیش بوده است که خط و کتابت اختراع شده بود و اختراع خط و کتابت آغاز ثبت و مبادله تجربه هاست و ثبت و مبادله تجربه ها خود یک جریان تحولی را به راه می اندازد (خوارزمی، بی تا ).

اطلاعات و گسترش پدیده جامعه جهانی
جهانی شدن پدیده تازه ای نیست و منشأ آن به زمان های گذشته باز می گردد. پیش از قرن هفدهم و هیجدهم، جهانی شدن با ویژگی های امروز خود در آمیخت. تامپسون می نویسد: جهانی شدن زمانی ظهور می یابد که : الف) فعالیت ها در بستری جهانی پدید آیند؛ ب) فعالیت ها در سطح جهانی سازماندهی، طراحی و هماهنگ شوند؛ پ) فعالیت ها مستلزم درجه ای از رابطه و وابستگی متقابل باشند، به طوری که در بخش های مختلف جهان، فعالیت های محلی بتوانند در پی هم شکل گیرند. همانگونه که گیدنز توصیف می کند، جهانی شدن آرایش دوباره زمان و مکانی است که فعالیت ها از راه دور آن را تسهیل کرده است ( اسلوین، 1380).
امروزه این فناوری و اطلاعات است که قلمرو شکل گیری امور انسانی را عمیقاً تغییر داده، به مردم اجازه می دهد در زمانی کوتاه چیزهای بیشتر و دارای پیامدهای گسترده تر از آنچه را که پیش تر تصور می شد، تجربه کنند. فناوری جوامع محلی، ملی و بین المللی را بسیار بیشتر از گذشته به یکدیگر وابسته می کند. جوامع فرای مرزهای محلی و فرهنگ ها، به عنوان قسمتی از یک اجتماع جهانی به سوی یک فرهنگ و ملیت سوق داده می شوند که خود گامی برای ایجاد یک هویت جهانی است.
بدین ترتیب وقتی جهانی شدن به عنوان ظهور فوق قلمروگرایی تاریخی تلقی شود، پدیده ای عمدتاً جدید در تاریخ معاصر است. فقط پس از دهه 1960 جهان گرایی در زندگی بخش های بزرگی از انسانها نقش محوری، جامع و مداوم پیدا کرده است. امروزه صدها میلیون نفر از مردم دنیا همه روزه چندین بار به طور فوری با سایر کسانی که قبلاً بسیار دورتر از آنها بوده اند، تماس نوشتاری و دیداری – شنیداری برقرار می کنند. در مجموع آهنگ جهانی شدن با گذشت زمان شتاب فزاینده ای پیدا می کند. اما این بدان معنا نیست که این پیشرفت جنبه خطی و برگشت ناپذیر دارد (شولت ، 1382).




اشابر -افشاگر مستند ::: چهارشنبه 87/5/23::: ساعت 3:51 صبح

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 4


کل بازدید :2012
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<